کد مطلب:163209 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:143

تاملی در تبویب روایات
آیا همین طور و از هر كجای این كتاب ها شروع كنیم به این نتایج می رسیم؟

واقعیت امر در این نكته است كه این كتاب های روایی، تنظیم روایی و مستند ندارد.جمع آوری اصول كافی و یا بحار و یا وسائل بر اساس سلیقه و نظر همان بزرگان بوده و ملاحظاتی كه آن ها در نظر می گرفته اند وگرنه چرا كافی با عقل آغاز می شود؟ و چرا با روایات خلقت عقل؟ در حالی كه در معرفت پیش از عقل، تفكر و پیش از تفكر، تدبر و پیش از همه اینها ادب و روش تدبر و تفكر و تعقل است و هیچوقت مباحث از «اول ما خلق الله العقل» آغاز نمی شود.

بر فرض به «ان لله حجتین» توجه داشته باشیم، باز لازم است كه با تربیت و روش ارائه شده از حجت، به كار روی بیاوریم و حركت و سكون خود را با معرفت، و معرفت خود را روشمند و روش های خود را مستند سازیم و به این نكته توجه داشته باشیم كه اگر گفتیم حركت از تذكر و تزكیه و تعلیم آغاز می شود و با تدبر و تفكر و تعقل، به معرفت و با معرفت به محبت، و با محبت، به عمل، و با عمل به مدارج احسان و اخبات و سبقت و قرب می رسیم، اگر این طرح را


آوردیم برای استناد آن كافی نیست كه هزارها روایت فكر و عقل و علم و حب و ایمان و عمل را جمع آوری كنیم كه استناد این طرح چه بسا با یك روایت كه این روابط را توضیح می دهد تحقق بیابد و با هزار روایت كه در این موضوعات جمع آوری شده استنادی فراهم نشود.

در هر حال بزرگان قوم با توجه به مسائل و مشكلات به تنظیم و تبویبی روی آورده اند و مباحثی از توحید و حجت و عصمت و امامت و طینت و سعادت و شقاوت و جبر و تفویض و مسؤولیت و اهتمام و جهاد با عدو و جهاد با نفس و انتظار و تقیه را بررسی كرده اند و با توجه به تاریخ و سیره به احكام و فروع پرداخته اند كه «لله درهم و علی الله اجرهم».

البته امروز با مسائلی متفاوت و مشكلاتی دیگرگون روبرو هستیم.ما در برابر مجسمه و مشبهه و قدریه و در برابر مالك و حنبل و ابوحنیفه و شافعی نیستیم، كه ما در برابر مكاتب تربیتی و معرفتی و اخلاقی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و حقوقی، باید حرف بزنیم و ناچار محتاج نگاه تاریخی و نگاه تطبیقی و نگاه جامع هستیم و باید نظام ها و مجموعه ها را به مقایسه بگیریم و ناچار باید بفهمیم كه چگونه مبانی و معارف و چگونه مقاصد و عقاید ما، می تواند نظام ساز باشد و نظام جوابگو را فراهم كند و چگونه این نظام جوابگو می تواند نظام های به تربیت، تربیتی و معرفتی و اخلاقی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و حقوقی را فراهم آورد و در برابر مكاتب دیگر حرف خود را مطرح نماید و از التقاط و اقتباس و تقلید نجات یابد.


ناگفته نماند كه بسیاری از معارف اهل بیت را هنوز تحمل نمی كنیم و مباحث توحید ذات و صفات و مباحث حد تشبیه و حد تعطیل؛ «داخل فی الاشیاء لا بممازجة و خارج عنها لا بمباینة»، [1] و مباحث اضطرار به حجت و ضرورت عصمت و یا مباحث طینت و شقاوت و سعادت و «لا جبر و لا تفویض» و مسؤولیت و اهتمام و جهاد و مبارزه را در شكل انتظار و تقیه و قیام در نظر نمی آوریم.ولی این به معنای بی توجهی به آن سؤال اساسی نیست كه كدام تعلیمات و كدام تعلم است كه به احیای امر و احیاء دین و احیاء علم و احیاء قلب منتهی می شود؟

آیا بررسی علم فقه و كلام و تفسیر به این نتایج می رسد؟

ما شاهد افت تحصیلی و حتی ترك تحصیل طلاب داخلی و حتی خارج هستیم كه با شور و شوق آمده بودند و با وجود تحصیل این علوم به بن بست و خستگی رسیدند و این نشان می دهد كه پیش از اشتغال به هر علمی از فقه و اصول و كلام و تفسیر گرفته تا فیزیك و شیمی و... نیاز به بینش و بصیرتی هست كه بر این مجموعه مسلط باشد و این جاست كه باید با معارف و بینش ها كار كرد.معرفت به انسان به غیب به الله به وحی و به یوم الاخر است، كه با ایمان و گرایش در این زمینه ها می رسد.

و در حوزه ی معرفت روش ها و هدایت های متفاوتی است كه از حضوریات نه حسیات و نقلیات و با سؤال و نه شك، و با توجه به قدر و استمرار و ارتباطهای


محتمل و معلوم در انسان و با توجه حق و هدفداری و نظام و قانونمندی و اجل و زمانمندی و جمال و هماهنگی در جهان روی می آورد و رابطه ی انسان و تمامی جهان را با هدف و سنت و زمان و هماهنگی هایش، اساس حركت تاریخی انسان و تشكیل مقاطع اجتماعی به حساب می آورد و همراه و ضال و مغضوب را در طبقه بندی مطرح می كند و ضرورت مبارزه بر این اساس شكل می گیرد كه تبیین و صف و قتال را به دنبال می آورد كه بینات و كتاب و میزان و حدید، نازل می شود و انتظار و تقیه و قیام را توضیح می دهد.


[1] نهج البلاغه ي صبحي صالح، خ 1.